English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8349 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
main line program U بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
main program U برنامه اصلی
main line U نهر اصلی
main line U نهر مادر
main line U خط اصلی
main line U کانال اصلی
main supply line U خط تغذیه اصلی
main line of resistance U خط مقاومت اصلی
main line of resistance U خط اصلی مقاومت
program line U فرش های همگون [اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
main U کامل شاه لوله
main U بزرگ تمام
main U مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
main U خط اصلی
main U بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند.
main U MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
main U مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
main U ی تر راهنمایی میکند
main U ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
main U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را سنکرون میکند
main U بسیار مهم
main U مهم
in the main U اساسا
with might and main U با تمام نیرو با همه توانایی
in the main U بیشتر اصلا
in the main U بطور کلی
main <adj.> U اصلی
main U عمده
main U مهم تمام
main U کامل
main U دریا
main U با اهمیت
main U نیرومند
line to line fault U اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault U تماس خطوط
line to line fault U اتصال کوتاه بین دو فاز
line by line analysis U تجزیه سطر به سطر
line by line milling U فرز کردن سطری
line by line milling U فرز کردن سطر به سطر
line to line spacing U فاصله سطور
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
line to line voltage U ولتاژ بین دو خط
line to line voltage U ولتاژ زنجیر شده
main sewer U مجرای اصلی فاضلاب
main carriage U حاملاصلی
main shaft U میل چرخ
main shaft U محور اصلی
main signal U سیگنال اصلی
main sewer U لوله اصلی
main sequence U رشته اصلی
main color U رنگ اصلی
main color U رنگ زمینه
main stripe U [خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
main sector U بخش اصلی
main score U نمره اصلی
main sail U بادبان اصلی
main routine U روال اصلی
main regulator U تنظیم کننده محور اصلی
main spring U شاه فنر
main stage U طبقه اصلی
the main army U بخش عمده ارتش
main inlet U دهانهاصلی
main leg U پایهاصلی
main mirror U آینهاصلی
main parachute U چتراصلی
main section U قسمتاصلی
main stalk U ساقهاصلی
main stand U تکیهگاهاصلی
main transformer U تغییردهندهاصلی
blast main U لوله دم
main tube U تیوپاصلی
main vent U منقذاصلی
main wheel U چرخاصلی
main glider U غلتکاصلی
main fan U پروانهاصلی
fire main U لوله اب اتش نشانی
gas main U شاه لوله گاز
gas main U لوله اصلی گاز
coup de main U حمله ناگهانی با تمام قوا
main clause U رجوع شود به clause independent
main clauses U رجوع شود به clause independent
collecting main U شبکه دریافت
collecting main U شبکه جمع کننده
main cleanout U تمیزکنندهاصلی
main duct U لولهاصلیآب
main engines U موتورهایاصلی
main entrance U ورودیاصلی
rising main U جنبشاصلی
To wonder from the main topic. U از مطلب اصلی دور افتادن
main feed U تغذیه اصلی
main roads U جاده اصلی
main road U راه اصلی
main road U جاده اصلی
main lines U خط اصلی
main lines U کانال اصلی
main lines U نهر مادر
main lines U نهر اصلی
main diagonal U قطر اصلی [ریاضی]
main stem U خط اصلی
main stem U راه اصلی جویبار
main stem U قسمت اصلی کانال
main roads U راه اصلی
What is the main obstacle ? U مانع اصلی چیست ؟
main yard U قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
main wire U سیم اصلی
main winding U سیم پیچی اصلی
main voltage U ولتاژ اصلی
main unit U واحد اصلی
main drag <idiom> U مهمترین خیابان شهر
main topmast U دگلی که درست بالای دگل اصلی قرار دارد
main switch U کلید اصلی
main storage U حافظه اصلی
main storage U انباره اصلی
main stage U عرشه اصلی
water main U لوله هادی اب
main electrode U الکترود اصلی
main discharge U تخلیه اصلی
main beam U شاه تیر
main beam U شعاع اصلی
main body U عمده قوای کاروان دریایی نیروی اصلی تک
main building U ساختمان اصلی
main busbar U شمش اصلی
main cable U کابل اصلی
main battery U باطری اصلی
main battery U توپ اصلی ناو
main armament U جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
main attack U تک اصلی
main attack U تلاش اصلی نیروها
main effort U تلاش اصلی
main body U عمده قوا
main effort U تلاش اصلی نیروها
main attack U حمله اصلی
main axis U محور اصلی
main camshaft U میل بادامک اصلی
main canal U کانال اصلی
main contractor U مقاطعه کار اصلی
main deck U پل اصلی
water main U شاه لوله اب
main contractor U پیمانکاردست اول
main current U جریان اصلی
main current U اتصال سری
main deck U عرشه اصلی ناو
main office U مرکز اصلی
main contact U کنتاکت اصلی
main connection U اتصال اصلی
main carburetor U کاربراتور اصلی
main nozzle U شیپوره یا نازل اصلی
main circuit U مدار اصلی
main direction U جهت اصلی
main coil U سیم پیچ اصلی
main coil U بوبین اصلی
main exciter U محرک اصلی
main column U ستون اصلی
main anode U اند اصلی
main radio U اطاق اصلی بی سیم ناو
main motor U موتور اصلی
main menu U منوی اصلی
main menu U فهرست انتخاب اصلی
main memory U حافظه اصلی
main frame U کامپیوتر بزرگ
main drain U زهکش اصلی
main members U قطعات اصلی
main exchange U مرکز اصلی
main oscillator U اسیلاتور اصلی
main patent U ثبت اصلی
main distribution U مقسم اصلی
main door U در اصلی
main port U port principal
main port U refrencestation : syn
main port U ,
main port U بندر اصلی
main pole U قطب اصلی
main pipe U لوله اصلی
main mast U دکل اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
main guard U پست نگهبانی اصلی
main memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main fuse U فیوز اصلی
main gap U شکاف اصلی
main store U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main fire U سیستم اصلی اتش
main drain U پمپ اصلی خن ناو
main fire U سیستم تیراندازی اصلی
main field U میدان اصلی
main gap U فاصله تخلیه اصلی
main store U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main amplifier U تقویت کننده اصلی
main junction box U جعبهمستقیم
main drive motor U موتور محرکه اصلی
main circuit vent U چرخهاصلیهواکش
main royal sail U بادبانسلطنتیاصلی
main landing gear U ترمزاصلیفرود
main power cable U کابلاصلی
main preview monitor U صفحهدوبارهنمایشگراصلی
deviate from the main subject U از موضوع خارج شدن
hot blast main U هدایت هوای دم داغ
main reflex mirror U آینهانعکاساصلی
main scope tube U مجرایاصلیهدف
main return pipe U لولهبرگشتاصلی
main supply pipe U لولهمنبعاصلی
Recent search history Forum search
3reza afshar
1A program is the ordered set of instructions to solve a particular problem.
1An evaluation is an assessment, as systematic and impartial as possible, of a project, program or policy. It focuses on expected and achieved accomplishments
1The motherboard is also often referred to as the main board.
1برنامه ریزی این کار‌ چگونه است؟
1The below message appears under Search line
0معنی i`m first in line
0. This is the main difference from other translation services - every user is encouraged to contribute to the English-Persian dictionary by adding and/or verifying translation suggestions. We hope tha
0 It's really about a sense of pride, reputation and self-esteem.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com